مقدمه:
قبل از پرداختن به مطالب مهم و حیاتی ولایت و رهبری در جامعه لازم است عرض کنم:
این نظرات مربوط به شخص حقیر و استنباط شخصی من از ولایت ، خاصه از ولایت فقیه بوده و سعی نموده ام در بیان آن از واژه پردازی اجتناب نموده و با به کار بردن کلمات و الفاظ و مثالهای ساده به بیان مطالب پرداخته تا درک آن برای دانشجویان و دانش آموزان عزیز میهن اسلامی ساده باشد.
ولایت در جهان هستی
پر مسلم است جهان هستی بر اساس یک نظم خاص آفریده شده و جایگاه هر موجود و شیء در آن معین است و هر موجود اعم از جاندار و بیجان در هر نقطه از جهان هستی خواسته یا ناخواسته به وظیفه خود عمل می نماید. وجود و بقاء این نظم مستلزم ولایت و رهبری از جانب خداوند متعال است. و از بعد عقلانی نیز وقتی به موضوع از هر منظر نگاه کنیم به نیاز رهبر و ولی در هر مقطع از جهان هستی پی می بریم.
همانا که ولایت و رهبری مختص خداوند منان و متعال است.
در مقوله مهم رهبری و ولایت در اجتماع بزرگ ، بایستی ابتدا به نقش ولی یا رئیس در اجتماع کوچک اشاره نمایم:
برای روشن شدن اهمیت و نقش ولی یا رئیس در روابط انسانی به چند مثال ساده بسنده میکنم:
الف): خانواده: کوچکترین گروه اجتماعی در جامعه که تشکیل شده از یک زوج مرد و زن و یک یا چند فرزند .
در همین اجتماع کوچک اگر پدر خانواده ولایت و رهبری با مدیریت صحیح به این اجتماع کوچک نداشته باشد. مسلماً خانواده موفقی نخواهد بود . و نمی تواند به آرمانهای از پیش تعیین شده برسد . در بعضی از خانواده ها که پدر بنا به دلایلی اعم از اعتیاد و .... ولایت خود را بر تک تک اعضاء از دست می دهد ، خانواده دچار بحران شدید شده و تمامی اعضای آن از این وضع تأثیر می پذیرند. این خانواده اگر از هم فرو نپاشد در خوش بینانه ترین فرض به این بلایا دچار خواهد شد:
1- پسر با تقلید از پدر و تحت تأثیر تربیت نادرست معتاد شده مجبور به ترک تحصیل میشود و دست آخر هم برای به دست آوردن هزینه مواد مصرفی به قاچاق روی آورده و سر از زندان در می آورد .
2- دختر خانواده تحت تأثیر بحران پیش آمده ، اگر به انحراف کشیده نشود ، اغلب شانسهای خود اعم از تحصیل در سطوع عالیه و غیره را از دست داده مجبور به ازدواج با آدمهایی از نوع پدر خود میشود و تا آخر عمر به این درد باید بسوزد و بسازد . چرا که در اغلب موارد کسی حاضر به گرفتن دختر ، اگر چه شایسته ترین دختر باشد از خانواده این چنینی نخواهد بود.
ب): جامعه روستایی متشکل از چند خانوار:
چند خانوار در کنار هم روستا و آبادی را تشکیل میدهند همین آبادی نیاز به مدیر دارد که در گذشته به آن کدخدا میگفتند و امروزه شوراهای اسلامی و دهیاران نقش رهبری و مدیریت روستا را بر عهده دارند. بدون وجود کدخدا یا هر ولی و رهبری که عهده دار امورات روستا می باشد روستا دچار هرج و مرج شده در مواجهه با کوچکترین بحران از هم خواهد پاشید و اعضای آن روستا آواره شهر و روستاهای دیگر خواهند شد. فلذا مشخص و معین است که روستا بدون ولی و رهبر حال تحت عنوان کدخدا یا شورا هیچگونه پیشرفتی نخواهد داشت و نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.
برای مثال:
1- برای تهیه و مصرف صحیح آب آشامیدنی بهداشتی و برق و گاز و تلفن و غیره برای خانوار روستایی رهبر و مدیر لازم است.
2- در مواجهه با بحرانهای طبیعی اعم از سیل و زلزله و غیره وجود رهبر در آبادی اجتناب ناپذیر است.
حال که در سطوح پایین به وجود و نیاز رهبر و ولی پی بردیم . در سطح عالیتر در میهن اسلامیمان که کلیه قوانین آن اعم از قانون اساسی و قوانین جزائی و حقوقی و مدنی و غیره آن برگرفته از دین مبین اسلام و آیات الهی و روایات ائمه اطهار (ع) است ، می پردازیم.
کلمات کلیدی: مقدمه، جامعه روستایی